این روزها در مورد ثروت های ملی ، فرصت های سرمایه گذاری و راههای برون رفت از انسداد سیاسی و افول همبستگی اجتماعی ، مفاهیم وفاق و آشتی ملی بسیار سخن رانده شده است.
و اما پاشنه آشیل این گسست ؛ مشارکت اجتماعی و عدم شناخت کافی از جهان امروز است ؛ جهانی که با نقاب لبخند دیپلماسی ارتباط برقرار می کند ولی در پنهان خود رازآلود و پیچیدگی دارد ؛ انسان امروز در چنین اکوسیستمی تنفس می کند.
جهانی چهل تکه با رنگین کمانی از باورها و ارزشهای متناقض و سبک های متکثر در جفرافیایی متنوع با تاریخ و تمدنی کهن ؛ آنچه سخن را سخت می کند گفتن از امروز سرزمینی در خاورمیانه و غرب آسیا و قلب کره زمین (هارتلند) ؛ با پیشینه ی تمدن چند هزارساله است.
سخن گفتن از مشارکت اجتماعی در اقلیمی که الفبای تمدن را بر ساخت نموده و صاحب امپراتوری درخشان با اولین منشور حقوق بشر است و گسست های مکرر در تجربه های پیشینیان را در حافظه تاریخی خود دارد باور این که درس آینده پژوهی از پدران خود را از یاد برده است ؛ گمانی باور پذیر نیست مگر آنکه شاید در تاراج تاریخی مهاجمان ادوار گذشته واقعیت هستی شناسی پدران و افکار رهایبخش را ربوده اند.
و اما آنچه مسلم است شکوه و بالندگی امراجتماعی در آموختن صحیح درس مشارکت اجتماعی در دستیابی به هدف های مشترک است . آن چیزی که برای یک ملت در برون رفت از مسائل کارساز است ، مشق تعامل ؛ همبستگی و مشارکت اجتماعی به منظور تحقق هرآنچه سعادت جمعی را تامین می کند و این مهم محقق نخواهد شد مگر بواسطه کنش عقلانی مبتنی بر منافع جمعی و گشودگی در مقابل یکدیگر ، احساس تعلق به جامعه با در نظر گرفتن خیرعمومی برای همنوعان خود ، ما باید باور کنیم همکاری و مشارکت یک تیم می تواند مشکلی از جامعه را حل کند .
مشارکت اجتماعی رفتاری آگاهانه است که ما با انتخاب خود خواسته در فرآیندی پیوسته افراد را در همه مراحل اعم از برنامه ریزی ، تصمیم گیری ، اجراء ،نظارت و ارزشیابی سهیم دانسته و در منافع درگیر میکنیم و البته خیرعمومی در بر دارد .
منابع انسانی بزرگترین و با ارزش ترین سرمایه در هرکشوری محسوب می شود و آنچه ارزش این سرمایه را مضاعف می کند در موقعیت پنجره جمعیت قرار داشته باشد . بدین معنا که جمعیت از نظر کمی در شرایط سن مطلوب جوانی باشد. هم اکنون بیش از ۲۸% جمعیت کشور همچنین بیش از ۳۰% جمعیت استان در وضعیت سن جوانی هستند .
طبق استاندارد تعیین شده از هر ۴۰۰۰ نفرجمعیت جوان(۱۸ تا ۳۵ سال) بایستی تعداد ۱ سازمان مردم نهاد جوان فعال داشته باشیم تا سطح قابل قبول در مشارکت اجتماعی جوانان باشد . در حال حاضر ۴۵۰۰ سازمان مردم نهاد جوان در سطح کشور و تعداد۹۶ سازمان مردم نهاد جوان در سطح استان هرمزگان دارای مجوز قانونی هستند که در ۲۶ موضوع در زمینه فرهنگی ، اجتماعی ، کسب و کار ، هنر ، علمی ؛ آسیب های اجتماعی ،سلامت و . . . فعالیت می نمایند و البته از نظر کمی و کیفی سطح قابل قبولی نیست ضمن اینکه از این تعداد بخشی غیرفعال میباشند .
جوانان بزرگترین سرمایه ملی هر کشوری محسوب می شوند . بنابراین اهمیت دادن به این سرمایه بایستی در قوانین ، سیاستگذاری و برنامه ریزی نمایان گردد .
همانگونه که در شورای عالی جوانان ماموریت های ۱۳گانه اعم از اشتغال ، ازدواج ، مسکن ، اوقاغت فراغت ، آموزش، دانش و پژوهش ، بهداشت وسلامت ، مهاجرت ، آسیب های اجتماعی ، رفاه و تامین اجتماعی ، هویت ، اختراعات و ابتکارات ، مشارکت اجتماعی جوانان ، مهارت آموزی و توانمندسازی در دستور کار دولت میباشد و رئیس جمهور در قوانین بالادستی به عنوان عالیترین مقام کشور به عنوان رئیس شورا عالی جوانان تعریف شده است ؛ نشان دهنده اهمیت سرمایه منابع انسان در کشور میباشد .
مدیریت راهبردی جوانان از اوائل دهه ۷۰ در دستور کار نظام قرار گرفت و با تشکیل سازمان ملی جوانان در سطح کشور فعالیت خود را آغاز کرد بعداز ۱۹ سال فعالیت با تربیت بدنی در سال ۱۳۸۹ ادغام گردید و با تشکیل وزارت ورزش و جوانان رسما انحلال سازمان ملی جوانان و تربیت بدنی اعلام گردید .
بعداز ادغام هدف های برنامه توسعه امور جوانان در سایه ورزش به حاشیه رفت و به طبع آن افول مشارکت اجتماعی جوانان در ریزش سازمان های مردم نهاد جوانان نمایان گردیده بطور مثال ۱۷۳سازمان مردم نهاد جوانان در استان هرمزگان طی چند سال اولیه ادغام به تعداد ۱۸ سازمان رسید ؛ البته هم اکنون ۹۶ سازمان دارای اعتبارنامه میباشند که از جهت رشد کمی قابل قبول نمیباشد .
مشارکت اجتماعی از پدیدهای اجتماعی مهم است که عامل تحرک ، پویایی و کارآمدی در جامعه میباشد و موتور محرک توسعه محسوب می شود .
مشارکت اجتماعی فرآیندی است که از طریق آن شخصیت اجتماعی جوانان شکل می گیرد و آنان را برای انجام کارهای مشترک گروهی آماده می سازد ؛ امری که می تواند در ساحت های گوناگون از جمله احساس تعلق و افزایش وفاق اجتماعی ، همبستگی ، همیاری ، یکپارچگی و احساس سهیم بودن در قدرت و ارتقاء سطح تعامل اجتماعی تحقق یابد .
البته مشارکت اجتماعی به عنوان یکی از شاخص های مهم توسعه پایدار میباشد که سعادت فردی و خیرعمومی را در پی دارد . انسان اندیشمندی که آگاهانه سهمی از مشارکت را به قصد و نیت بهبود زندگی اجتماعی تقبل می نماید . جهان بهتری برای همنوعان خود خواهان است . البته هم خودش و هم نسل های آینده پس از آن وارث خوبیها ، مهر و محبت ، صلح و دوستی شکوه و بالندگی متقابل خواهند شد .
برای ساختن جهانی زیبا و شکوهمند باید تعلیم و تربیت ، توانمندسازی و دانش افزایی را جدی گرفت .
فعالیت گروهی نوجوانان و جوانان می تواند احساس همدلی ، از خود کردن و تعلق خاطر به آنچه محصول تلاش جمعی است سازندگی را به ارمغان می آورد و همت همگانی جامعه برای ارزش های بنیادی و اخلاقی را برای همنوعان صلح و آشتی را در پی خواهد داشت .
مهین زارع