Skip to content

توزین ترحم در ترازوی دل رحمی

نخستین روز تغییر وضعیت کرونا از قرمز به رنگ نارنجی در بندرعباس است، مغازه ها باز است. برای خرید خُرده مایحتاجی به مرکز شهر می روم. مردم در هم می لولند با ماسک و بی ماسک، فقط برای ورود به مراکز تجاری، فروشگاه های بزرگ و سنترها فردی ایستاده و از ورود افراد بی ماسک جلوگیری می کند! دربان ها با دادن یک ماسک در قبال دریافت پول به آنها ماسک می دهند. کاسبی خوبی برای دربانان سنتر است!

ماسک به صورت دارم اما بر حسب کنجکاوی قیمت ماسک را می پرسم. دربان قیمت را می گوید، کاسبی خوبی است و با یک حساب سر انگشتی سودی دو برابر را عاید دربان می کند. اما فروشگاه های بزرگ در صورت رغبت به ورود مشتری بدون ماسک به داخل مارکت، ماسک های کمی نامرغوب تر را رایگان و توسط متصدی انبرک به دستی به او تحویل می دهند.
گرانی اجناس دود از کله ی آدم بلند می کند، دو تا دوتا چهار تا می کنم و به آخرین تراکنش حسابم از موبایلم نگاه می کنم. قیمت جنس مورد نیازم را می پرسم، واقعاً بی انصافی و اجحاف در حق مردم است و منصرف می شوم. از بازار مرکزی شهر با دلی افگار و غوطه ور در افکار سودا زده بیرون می زنم. به فاصله اندکی کودکی را می بینم که ترازوی وزن کشی دیجیتالی روبرویش است و تا کمر بر روی دفتری خم شده است و از روی کتابی ابتدایی ظاهراً در حال مشق نوشتن است. پدیده ای که در شهرهای بزرگی مانند تهران و مشهد فراوان دیده بودم. یک دهه پیش در شهری مانند تهران کودکان کار برای جلب ترحم رهگذران از این شگرد استفاده می کردند و این روش را روزنامه نگاران هم و صنف مان تکدی گری محترمانه نام نهاده بودند.

در دهانه ورودی بازار روز کودکی دیگر با همین شگرد، ترازوی وزن کشی دیجیتالی روبرویش است و خم شده بر دفتر خط دار، خطوط مبهمی را بر روی دفتر سیاه می کند، دو زن میان سال فربه که بر درازی دست شان دوازده النگوی طلا ریخته اند، به صرافت وزن کشی می افتند، مانند کُشتی گیران سنگین وزن با فراخ کردن گردن بر روی ترازوی توزین می روند، پسرک سر از دفتر بر می دارد و رقم ۹۷ کیلو را به زن می گوید، دیگری نیز بر روی ترازو می رود، این بار عقربه ۹۹ کیلو را نشان می دهد. هر دو زن شرمنده اوزانشان می شوند و با خود پچ پچ می کنند، لابد از فردایش تصمیم می گیرند پیش یک متخصص تغذیه رفته، دستور رژیم غدایی بگیرند و کم بخورند و پیاده روی و ورزش کنند تا تناسب اندام شان را دوباره به دست آورند!
پسرک می گوید؛

“۴ تومن می شه!” یکی از زن ها حس نوع دوستی اش غلیان می کند و رو به پسرک می کند و می گوید؛ مدرسه هم می ری!؟
پسرک تیز و بُز جواب می دهد؛ خانم کرونا است، مدارس مجازی است. پول هم ندارم موبایل بخرم! خودم درس می خونم! برادر بزرگم که کلاس پنجم دبستان است، سرمشق به من می ده و من از روی سرمشق او می نویسم. زن دست توی کیفش می کند و یک ایران چک ۵۰ هزار تومانی همراه با کلمه حیوونکی که به زبان می آورد، کف دست پسرک مشق نویس ترازو دار می گذارد و …

مزدک رفیعی جامعه شناس و دانش آموخته دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در همین پیوند می گوید:
تکدی گری اشکال و مصادیق گوناگونی دارد. یکی از راه های گدایی، جلب ترحم رهگذران در کوچه، خیابان و معابر است. برای مثال بارها در شهرهایی مثل بندرعباس شاهد صحنه های چون کودکان ترازو داری بوده ایم که دفتر مشقی در پیش روی شان باز است و به ظاهر مشق می نویسند و در واقع گدایی می کنند! این کودکان علاوه بر اینکه چهره زشتی به شهر می دهند از طرف باندهای تکدی گری ایرانی و گاهی پاکستانی، افغانی و بنگالی سازمان یافته و در سطح شهر جهت سو استفاده از شفقت مردم رها می شوند. و درآمدشان نصیب فاگین های عصر جدید( یهودی و ضد قهرمان داستان اولیور توییست که باند تکدی گری را در دوران لندن ویکتوریایی ساماندهی کرده بود و کودکان رها و خیابانی را استثمار می کرد) می شود.
برخی نیز در کنار پلکان ورودی پاساژها، ایستگاه های تاکسی، اتوبوس های برون شهری و پل های هوایی و در سر چهارراه ها و پشت چراغ های راهنمایی هنگامی که در انتظار سبز شدن چراغ هستید، بعضی با گشته سوز و اسپند گردان تلاش می کنند با دود کردن اسفند، گشته و زاج، چشم بد را از شما دور کنند! برخی با پافشاری بیش از حد قصد فروش دستمال کاغذی و سایر لوازم خود را به رانندگان دارند! بعضی دیگر بدون کوچک ترین توجهی به خواست یا مخالفت رانندگان با کهنه پارچه ای و اسپری، قسمتی از شیشه خودروها را پاک کرده و منتظر گرفتن انعام می شوند. عده ای در سطح شهر، محلی را پاتوق خود کرده و گدایی می کنند! برخی دیگر تکدی گری را در شکل سیار انجام می دهند. عده ای در قالب مسافر در راه مانده، خود را غریبه ی شهر معرفی می کنند که قصد بازگشت به موطن شان را دارند اما پولی در بساط شان نیست!

عده ای دیگر نیز در قالب بیماری یا بیمارداری، نسخه به دست در ساختمان های پزشکان و مطب اطبا در خیابان سید جمال اسد آبادی بندرعباس در حال جولان هستند. اگر چند روز پیاپی گذرتان به مطب پزشکان بیفتد، چهره ی تکراری آنان را باز خواهی شناخت!
اینگونه گدایان بیماری خود یا فرزند نداشته شان را بهانه می کنند و از مردم گدایی کرده و کمک می طلبند.
این جامعه شناس هرمزگانی در ادامه سخنانش افزود: برخی از متکدیان در بندرعباس روزانه درآمدی معادل ۲۰۰ هزار تا یک میلیون تومان یا بیشتر دارند!
حاصل آن در هر ماه، مصداق آن ضرب المثل معروف بندرعباسی است که؛ “گدایی نه ننگ باشد گنج باشد،” است!

این درآمد های رنج نابُرده و پلشت حتی بیش از درآمد برخی از افراد صاحب شغل را رقم می‌زند.

گدایی به عنوان یک معضل اجتماعی در برخی از موارد خود، زمینه ارتکاب جرایم دیگر را نیز فراهم می‌آورد. حال این سوال مطرح است که با توجه به مشکلات و تبعات گدایی در اجتماع ، قوانین در این زمینه چگونه است؟ در این راستا باید گفت؛ مواد ۷۱۲ و ۷۱۳ قانون مجازات اسلامی موضوع تکدی‌گری را جرم شمرده و مجازات‌هایی را برای افرادی که به آن اقدام می‌کنند، پیش بینی کرده است.
قانونگذار در ماده ۷۱۲ قانون مجازات اسلامى درباره تکدی‌گری به روشنی بیان می‌کند؛ ” هر شخصى که تکدی یا کلاشی را پیشه خود قرار داده باشد و از این راه امرار معاش کند، به حبس از یک تا سه ماه محکوم خواهد شد و چنانچه با وجود توان مالى مرتکب عمل فوق شود، علاوه بر مجازات مذکور همه اموالى که از طریق تکدی‌گری به دست آورده است، مصادره خواهد شد.”
هرچند که به نظر می‌رسد با وجود در نظر گرفتن مجازات برای جرم تکدی‌گری، این مجازات‌ها بازدارندگی لازم را ندارند و کاهش این جرم را به دنبال نداشته‌اند. اما این پرسش مطرح است که برای کاهش این معضل اجتماعی، چه اقداماتی باید انجام شود؟
در این زمینه یکی از تحصیل کردگان حقوق و جرم شناس هرمزگانی که نخواست نامش فاش شود به خبرنگار هرمزگان من گفت؛ در سال‌های اخیر شاهد افزایش تکدی‌گری در سطح شهرهای هرمزگان هستیم. امری که همه مردم شاهد آن در سطح شهرها هستند. وی افزود: از یک سو شاهد این هستیم که تکدی‌گری در سطح شهر روز به روز فزونی می یابد و از طرف دیگر واقعیت این است که این افراد محتاج و بینوای حقیقی نیستند، بلکه افراد بی نیازی ‌اند که به تکدی‌گری عادت کرده‌اند و درآمدهای خوبی از این راه به دست می آورند و مردم هم از سر شفقت و دل رحمی فکر می‌کنند که این‌ افراد محتاج هستند و با این نگاه به آن‌ها کمک می‌کنند. وی از مردم خواست که به درخواست‌های این افراد توجه نکنند و افزود: اگر این افراد متکدی به این باور برسند که اگر دست دراز کنند، مردم به آن‌ها کمک نمی‌کنند، به مرور فعالیت و حضور این افراد در سطح شهر کم خواهد شد.
این جرم شناس هرمزگانی بیان داشت: پرونده‌های افراد متکدی به جهت اینکه جزو مجازات‌های درجه هشت محسوب می‌شود، به‌طور مستقیم در محاکم مورد رسیدگی قرار می گیرد.

✍🏻 عباس رفیعی

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
Search