به بهانه چهلمین روز درگذشت شاعر نام دار جنوب؛ شعر بهمنی دریاست
اسماعیل زارعی
بهمنی سرآغاز یک پایان است. پایانی که آغازی نو در پیش دارد. بهمنی جستار تازه نواندیشان و خاطره بازان و عاشقان هنر و اندیشه خواهد بود.بهمنی از هرم سوزان دشت های سوسنگرد و آزادگان و دهلاویه به شرجی و لوار سیریک و بشاگرد و حاجی آباد کوچ کرد. تمام لشکر اندوهش را در لفافه شعر پیچیده و تمام احساس ناب اش را در عرق ریزان مرداد ماه بندرعباس به ردیف و وزن و قافیه گذاشت. گاهی پنجره نگاه این شاعر آنچنان زیباست که با ضرب آهنگ پیانو و سنتور ممزوج می شود و تبدیل به نوستالژی قشنگ جوانان می شود. احساس زیبای محمدعلی گاهی از اندیشه یک عروس جوان که در کنج اتاقش خلوت کرده و عاشقانه ای مرقوم می کند یا دختر نوجوان خیال پرداز دبیرستانی را “لی لی کنان تا مدرسه همراهی می کند. شعر سوزناک بهمنی شاید از ذهن ملاحان آفتاب سوخته عبور کندو شوری بیافریند تا از دل امواج سرکش و لجوج به بندر آرامش برسد. این خنیاگر غریب، آشنای نزدیک مانند “ترنمی” غریب از خیال یک زن می گذرد و احساس اش را تا به فراسوی زندگی می کشاند و هزاران تصویر از پی تصویر در ضمیرش نقش می بندد. شعر بهمنی دریاست شعر ملودهای آهنگ ساز ناصریا… آری اوآمد و ماند و در ساحل شنی خواجه عطا در کنار آرامش ابدی امواک خلیج فارس مانا شد. این مانایی حاصل دل دریایی بهمنی است حاصل دل دریایی بهمنی است که بندرعباس و جنوبگان را همه سر سرای خود می پنداشت و امین بود.
انتهای پیام/
نظرات