Skip to content

چوپانی که هر روز دلش را در یک نی لبک می نوازد

نگاهی به زندگی و دوبیتی های شهباز دالمند؛

شهباز دالمند شبانی است دو بیتی سرا و از خواندن و نوشتن بی بهره است. دوبیتی می سراید و با آواز حزین شروه می خواند. او بازمانده ی ادبیات چوپانی در جنوب ایران است. زادگاه او تلاقی سه استان کرمان، هرمزگان و فارس است. مرزی که در کنار بوشهر مردمانش خریدار متاع گرانبهای دوبیتی اند و بسیاری از آنان سر سپرده ی این قالب شعر هستند.

او متولد اول آبان ۱۳۳۰ است و نام سجلی اش شهباز مصطفی زاده است و پدر نیز مصطفی نام داشت. وی گرچه در استان فارس شهرستان داراب بخش فورگ روستای مُرز می زید اما آوازه ی این چوپان شوریده مرزهای شمال غربی هرمزگان در ناحیه تاشکوییه، باینوج، شهدادی، تارم زمین و حاجی آباد نیز در نوردیده و هزاران نفر طالب دوبیتی و شروه های اویند.

شهباز در خانواده ای چوپان پیشه در کنار برادران و خواهران خود بزرگ شد و از همان کودکی برای خود زمزمه و مشق های دوبیتی می کرد. شهباز ۶ برادر و ۲ خواهر داشت، درکنار خانواده خود به دامداری مشغول بود تا اینکه در ۲۰ سالگی عاشق نازنین صنمی می شود!

از آن به بعداز او شوریده حال و در فراغ و جستجوی معشوقه اش به شعر گفتن در هجر و دوری او پرداخت. شهباز هرگز عشق نرسید. او هنوز هم شعرهای غمگین و سوزناک می سراید.
سرودن برای عشق زمینی اش تمامی ندارد. در وصف او شعرهای بسیاری می گوید، از روز عاشقی و آشنایی اش تا روزهای غمناک‌ جدایی اش …

بعد از دوسال از جدایی اش ازدواج کرد و صاحب ۹ فرزند ۴ پسر و ۵ دختر شد.

شغل او دامداری و از عشایر کوچرو است. فرزندانش، پدر را در نگهداری دام ها کمک می کنند.
یکی از فرزندانش به اسم سردار راه پدر را دنبال کرده و او هم دوبیتی می گوید وصدا خوبی هم برای شروه خواندن دارد.
یکی از پسرهایش هم از دست از داده، مرگ پسر جوانش روی او تاثیری بس عمیق گذاشت، به طوری که می گویند؛ در عرض مدت کمی تمام موهای سر و سبیلش سفید شد!

شهباز در دوبیتی هایش نام دالمند تخلص شعری خودش را می آورد. به گفته ی خودش؛
به دلیل ندزدیدن آثارش و البته زنده ماندن نامش این کار را می کند… !

از سال ها پیش در روستای مُرز آبشور رود (فدامی) نام دامدار گمنامی از مرزهای قلمرو کوچروی عشایر گذشت و در دور ترین قلمرو دو بیتی چون بندرعباس بر سر زبان ها افتاد.

” شهباز دالمند” فردی که از نعمت سواد بهره ای نبرده بود با سرایش دوبیتی های بی شماری که از ذهن خلاق و سرشارش تراوش می کرد و همچنین حنجره ی فوق العاده توانمندش که اگر بگوییم؛ “پاراواتی شروه خوانی ” بی جا سخن نگفته ایم!

آوازه ی وی در سرتاسر منطقه فارس را تحت تاثیر قرار داد فارغ از جغرافیای سیاسی که حد و مرزش را، استانی تعیین کرده اند، مناطقی هستند که خلق و خو و آداب اجتماعی و فرهنگی آنها مشترک است. “شروه خوانی”،( به بندری: شروند زدن) در جنوب فارس و جنوب و شرق کرمان و شمال و غرب هرمزگان سبک و سیاقی مشترک دارند.

صدای شروه خوانی شهباز دالمند در سرتاسر این مناطق و حتی در امارات هم به گوش علاقه مندانش رسیده است.
کسانی هم از این دامدار صحرا نشین سی دی هایی انتشار داده اند و فروخته اند!

شهباز در شروه خوانی سرایی سبکی ساده دارد،‌ فروتنی و مهمان نوازی اش زبانزد و گشاده دست است، چنانچه در ویدیویی دیده شده است برای کسی که به دیدارش برای ضبط شروه اش رفته بود، بزغاله ای هدیه می دهد!

دوبیتی های او گرچه به دلیل نداشتن بهره سواد، از نظر قافیه، عروض و وزن شعری گاه ایرادهایی دارد اما آنچه از دل بر آمده است لاجرم بر دل نیز می نشیند.

مضامین دوبیتی های او عاشقانه و مسائل اجتماعی روز است. جالب اینکه کلمات امروزی و متفاوت نظیر تویوتا، قاچاق، آلمان ، ژاپن، پاسپورت و اتفاقات دیگر ..در دوبیتی هایش استفاده می کند.

پیاده کردن دوبیتی های او بر روی کاغذ یک دیوان می شود‌ و به همتی نیازمند است.
او از شاعران “رود مرده ” است. شهباز چند سال پیش پسر جوانش را از دست داد. برای وداع فرزندش هم دوبیتی هایی سرود، خواند و به یکباره موهایش سفید شد.

اشعار شهباز دالمند
خداوندا شدم از غم گرفتار
در این شام سیاه انداخته ام بار
دل پر وایه ی بیچاره دالمند
ببینم بار دیگر روی دلدار
****
چه بد کردم جدا گشتم ز دلبر
که یک عمری به تلخی می کنم سر
به روی سینه ی دلدار دالمند
چنان توپی که حکمش دست داور
****
حسن آقا بگو اشعار دلبند
که اشعار تو شیرین حبه قند
بگو شعر و بخوان آهنگ دشتی
بغل کن بره ای مانند دالمند
****
بگو دالمند از اون شعرهای آبدار
تو شعرهات رایگان دادی به بازار
جوانان که شدند معتاد و دودی
دیگه زن ها بپوشند کت و شلوار

📝یعقوب باوقار زعیمی

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
Search