Skip to content

فرزند آوری آری یا نه؟

 پیش درآمد – جامعه ایرانی در حال پوست اندازی است. هنجارها و معیارهای زندگی ایرانی ها نسبت به دهه های پیشین تغییر پیدا کرده و معیارهای اجتماعی جدیدی به واسطه ی عوض شدن هنجارهای اجتماعی در حال شکل گیری است. دیگر کلام نغز شیخ اجل سعدی -علیه الرحمه- هر آنکس دندان دهد نان دهد در بین ایرانیان نافذ نیست و زوجین به راحتی تن به فرزند آوری نمی دهند. چون والدین علاوه بر سیر کردن شکم بچه هایشان دغدغه های چون تربیت، تحصیلات عالیه، رفاه، تامین آینده، زندگی آرام و کم دردسر و … نیز در نظر دارند.

پیر شدن جمعیت  زنگ خطر را برای دولتمردان ایرانی به صدا در آورده است. از دست دادن نیروی مولد و زایا و پویندگی جامعه به واسطه ی جوانی جمعیت، شور و انگیزش اجتماع بخاطر جوانی جمعی، گسست نسلی، بر هم خوردن روابط بزرگ و کوچکی، حرف شنوی کوچک ترها یا آنچه در قدیم می گفتند؛  «بزرگی – کوچکی» که از میانه ی روابط اجتماعی رخت بر بسته است؛ از دیگر خطرها و تهدیدهایی است که اجتماع ایرانی را به چالش کشانده است.

● یک خانواده سنتی که پایه اتکای همدیگرند

خانواده ی رنجبری، مینابی هستند  و در محله ی شهناز از محلات فقیر نشین بندرعباس زندگی می کنند. آنها در یک خانه ی ویلایی متشکل از پدر، مادر، پدر بزرگ و مادر بزرگ و به همراه فرزندانشان دو پسر و دو دختر زندگی می کنند. یاسر و ناصر پسران خانواده در سن نوجوانی هستند و همه روز  به نوبت کمک حال پدر خود در مغازه کوچک خواربارفروشی شان هستند و فاطمه و زهرا به مدرسه می روند و در خانه هم به مادرشان هنگام فراغت از درس و مدرسه کمک می کنند. و فنون و رموز خانه داری می آموزند و در تدبیر منزل به مادر و مادر بزرگ کمک می کنند. مادر بزرگ خانواده نیز زری بافی می کند و تا چند سال پیش که چشمش بهتر می دید شلوار بندری به سفارش مشتریان می زد ( درست می کرد).

سابق پدر بزرگ نیز با دوچرخه  عصرها به حوالی سرریگ می رفت و اگر هوا و وضعیت آب مطلوب بود سَر مَهری ( نوعی صید ماهیان ساحل زی) صید می کرد و در یونیلیتش می گذاشت و با خود به خانه می آورد یا به سر خیابان” سیم بالا” می آورد و ماهی های “شورت” را می فروخت. اما امروزه ساحل سرریگ و به طور کلی سواحل شنی بندرعباس در محاصره ی سنگ های لاشه قرار دارند و نمی شود دانه ای شورت یا حتی گلخورکی صید کرد!

پدر بزرگ با بوجی اش ( یونیلیتش) که بر ترک بند دوچرخه اش بسته و تا نصفه یخ پودر شده پُر کرده تا ساحل نخل ناخدا به هوای مَلوک کندن ( نوعی صدف استوانه ای) رکاب می زند.

مَلوک ها را  به دلال ها می فروشد. مَلوک در تهران مشتریان پر و پا قرصی دارد و به قیمت گران می‌خرند. او نیز با وجود کهولت سن در اقتصاد خانواده به نوبه خود  سهم دارد.

عبدالله رنجبری عاشق خانواده اش است و شکر گذار خداوند؛ درآمدش متوسط اما راضی است و امیدوار است بچه هایش در آینده عاقبت بخیر و خوشبخت شوند.

او خانواده اش را محل اتکایش و خدا را خوشبخت می داند و حساب ویژه ای روی حمایت تک تک آن گشوده است.

از او در مورد چگونگی اداره خانواده ی هشت نفره اش می پرسم؛ عبدالله یک راست بدون اینکه بداند این جمله ی معروف از کیست، سر وقت گزاره ی «هر آنکس دندان دهد نان دهد می رود» و منظورش را با کوتاه ترین عبارت ممکن می رساند. او بقول بندری ها جزو حضرات خدا کریمان است؛ امروزشان تامین شود خدا را شکر می کنند و می گویند؛ «فردا هم خدا کریم است» و راهی گشوده می شود!

● ترس ها و واهمه ها از دهان های بازشده

در جامعه کنونی ایرانی؛ اکراه و استنکاف از ازدواج در حال فزونی است و افراد بسیاری از قشر جوان به انواع و اقسام زندگی بی مسئولیتانه روی آورده اند.

این زندگی ها را در عرف جامعه شناختی زندگی سفید یا هم خانگی و آنانی هم که  اندک اعتقاد مذهبی برایشان باقی مانده است تحت عنوان صیغه، متعه یا مسیار می شناسند! 

شرایط سخت اقتصادی راه ازدواج و در پیوند آن فرزند آوری را بر روی آنان بسته است. زوجینی که ازدواج مرسوم کرده اند نیز از داشتن فرزندان زیاد اجتناب می کنند و اکثر خانواده های ایرانی یک یا دو فرزندی هستند و این موضوع روندی غیر عادی را  در مسیر آینده ی اقتصادی- اجتماعی ایران هشدار می دهد.

زندگی هایی که قواعد مسئولیت پذیرانه کمتری دارد و هر کسی ساز خودش را می نوازد و با کمتری فشاری یا دلزدگی قید زندگی با هم را می زند و نخود نخود هر کس رود پی کار خود!

●الگوبرداری از زندگی های فردگرایانه غربی

فرهنگ غرب چون بر مبنای الگوهای سرمایه داری بنا شده؛ کار و سرمایه را بر مبنای استعمار انسان نهادینه کرده است.

آنان بر حسب معیارهای جامعه شناختی خود؛ فرد را یک سرمایه ای اجتماعی می دانند و توقع شان از او کار، تولید و ارائه خدمات است. ادامه ی نسل در ابعاد بعدی قرار دارد و خانواده که رکن اصلی اجتماع است کارکرد خود را در این جوامع از دست داده است.

در اینگونه جوامع خانواده، عشیره،طایفه و … مفاهیم خود را از دست داده و دیگر کاربردی ندارند.

زمانی در شهری مانند بندرعباس بچه محل بودن افتخار بود و بچه های محلاتی چون برق، شاه حسینی، برکه گرد،پشت بند، درخت سبز و سه راه برق و … از پشت هم در می آمدند و به بچه محل بودن با هم افتخار می کردند اما امروزه با کوچک شدن خانواده مفاهیمی چون بچه محلی، فامیلی و حتی نسبت های نزدیکی چون برادری و خواهری نیز رنگ باخته و برخی  از آنها مانند “بچه محلی” به جهت آپارتمان نشینی به خاطرات پیوسته است.

   ●گسست های نسلی در عدم فرزند آوری خودش را در آینده نشان خواهد داد

  چند سالی است مقام های ارشد کشور و در صدر آن مقام معظم رهبری این هشدارها را جدی تر از گذشته گرفته  و این موضوع را در خطابه ها و بیانات شان مطرح و خواستار چاره اندیشی، ارائه راهکار در ازدیاد جمعیت مولد و جوان است. جمعیتی که بر پایه دانش، داشته های شناختی از زندگی مبتنی بر عرف، سنت، آیین و بر آیندی اجتماعی حاصل از زندگی مدرن که گریزی از زیستن در این اتمسفر نیست، شکل می گیرد.

حجت الاسلام و المسلمین دکتر عباس فضلی استاد دانشگاه در همین پیوند، گفت: فاصله و گسست نسلی به شکل فزاینده ای در آینده اجتماعی ایران خود را نشان خواهد داد.

وی اضافه کرد: شاید از چشم‌انداز کنونی این گسست ها قابل رویت نباشد اما به شکل عمیقی در صورت چاره نیاندیشیدن برای آن چون زخم ناسوری در آینده دهان باز خواهد کرد.

فضلی ادامه داد: این موضوع با گفتن و ابلاغیه رنگ عمل به خود نمی گیرد تا دولت تضمین های لازم قانونی و حمایت های لازم را از رکن خانواده که سده ها کارکرد درست  خود را به عنوان هسته ی اولیه و مهم اجتماع انسانی نشان داده است، اعلام نکند جامعه این مشکل را خواهد داشت.

این استاد دانشگاه  تاکید کرد: جوامع تک فرزندی و دو فرزندی جامعه ای تک ساحتی است و عمق و ژرفا ندارد و بسیار از کهن الگوی های رفتاری اجتماعی که سابق هنجار بود به دلیل عدم کارکرد از بین می روند. مانند صله ارحام و سرکشی به فامیل؛ جامعه ای که تعداد  تک فرزندی هایش زیاد است افراد به طور طبع و خود به خود برادر و خواهری ندارند که به او سر بزنند.

فضلی با بیان این موضوع که در جوامع شرقی مانند ایران خانواده ها نقطه ی اتکای هم هستند و در گرفتاری متفاوت حتی مالی نسبت به هم حمایت و از سقوط فرد به ورطه ورشکستگی و افلاس نیز جلوگیری می کنند؛  تاکید کرد: موضوع حمایت بین دو دوست و دو همشهری کمتر اتفاق می افتد اما برادر نسبت به برادر احساس وظیفه می کند.

● مسئولان نظام باید تدبیری موثر و کارساز بیاندیشند

عباس صالحی شهواری کارشناس ارشد روان شناسی در این ارتباط گفت: مسائل اقتصادی بر همه ی ارکان جامعه سایه انداخته است.

خانواده ها در تهیه حوائج اولیه اقتصادی خود چون کار با ثبات، خانه و مسکن، خورد و خوراک درمانده هستند، در چنین شرایطی با تردید به زاد آوری نگاه می کنند.

وی اضافه کرد: بر حسب  تجربیات کلینیکی ام بسیاری از زوجین به جهت درگیری های ذهنی ناشی از مسائل اقتصادی ماه ها می گذرد با هم آمیزش جنسی ندارند تا چه برسد به بچه‌دار شدن فکر کنند!

این کارشناس سابق بهزیستی  تاکید کرد: دولت نمی تواند به جای خانواده ها تصمیم بگیرد. دولت زمانی می تواند سیاست سازی موثری داشته باشد که وعده هایش موثر و تضمین شده  و جنبه ی عملی داشته باشد تا زوج ها ترغیب به فرزند آوری شوند. وقتی خانواده ای در تهیه ی شیرخشک که گاهی در بازار نایاب هم می شود یا قیمت پوشک که سرسام آور است عاجز است چگونه می توان آنان را ترغیب به فرزند داشتن کرد؟

وی در بخش دیگری از گفته هایش با بیان اینکه نگاه جامعه ایرانی به رفاه و سبک زندگی به سوی الگوهای غربی سوق پیدا کرده است؛ گفت: جامعه ی ایرانی در حال پوست اندازی و گذر است و در حال آزمون مسائل جدیدی است  که با کهن الگوهای رفتاری اجتماع ایرانی در تضاد است، این تجربیات جدید مانند آپارتمان نشینی، چند شیفت کاری داشتن، عدم تامین مالی و دغدغه ی آینده داشتن، فردیت گرایی، خودخواهی به جای دیگر خواهی و کاهش روحیه از خود گذشتگی و … تجربیات جدیدی است که جامعه ایرانی  در حال آزمودن آن است.  

صالحی با اشاره به اینکه بنیان خانواده زیر غلتک مسائل اقتصادی له شده است؛ بیان داشت: راهکارهای عملی دولت مانند اعطای وام یا امتیاز خودرو نمی تواند کارساز باشد چون وام برای فرزند بیشتر داشتن بلاعوض نیست یا همچنین امتیاز  واگذاری خودرو فقط یک امتیاز است و پولش را خانواده ها باید پرداخت کنند!

دولت باید کاربردی تر در این مسأله ورود کند و از طریق  ارائه ی بسته های تشویقی تضمین شده  زوج های ایرانی را راغب به فرزند آوری کند.

●چالشی که در آینده دهان باز خواهد کرد

از برآیند گفته های کارشناسان حوزه های اجتماعی کشور بر می آید اگر نگاهی عمیق تر به قضیه فرزند آوری نشود بحران جدیدی دامن  جامعه ی ایرانی را خواهد گرفت و کشور را به سوی نقطه ی نامعلومی خواهد برد.  

حل اساسی و عبور از چالش بی فرزندی و محدود فرزندی با بنر چاپ کردن، عدم فروش وسایل جلوگیری از بارداری و آیه و حدیث آوردن و  اعطای برخی از  امتیازهای  ناکارآمد مانند واگذاری امتیاز خودرو که نه تنها هزینه های خانوار کاهش نمی‌دهد بلکه خانواده را دچار چالش های جدیدی می کند، کارساز نیست.

حل مسائل اقتصادی، کاهش اضطراب و آسایش روانی، سیاست گذاری درست و درمان و گذراندن مصوبات حمایتی و با پشتوانه ی عملی از مجلس در قالب بسته های تشویقی و تضمین شده مانند کمک هزینه های ازدواج و تسهیل در این امر، تامین شیر خشک و پوشک فرزند اولی ها در سال های اولیه حیات کودکان، واگذاری آپارتمان و مسکن مجانی برای زوج های پر زاد و ولد، آموزش و تحصیل  رایگان بدون تبعیض طبقاتی برای هر کودک، کمک به بهداشت و درمان و مراقبت از مادران و نوزادان و … می تواند جامعه را از بحران بی فرزندی و محدود فرزندی نجات دهد.

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
Search